نویسنده: سیدرضا حسینی*



 

کنز از دیدگاه اقتصاددانان مسلمان

اقتصاددانان مسلمان دیدگاه های مختلفی درباره ی پدیده ی کنز مطرح کرده اند. برخی از آنان اساساً وظیفه ذخیره ارزش بودن پول را انکار می کنند؛ در مقابل، برخی دیگر این وظیفه را به رسمیت می شناسند، ولی به دلیل آثار نامطلوب کنز بر پول و سایر متغیر های اقتصادی، با نگهداری و راکد کردن پول مخالفند. در میان این گروه، برخی تعلق زکات بر پول راکد را راه حل مناسبی برای حل این مشکل می دانند، در حالی که برخی دیگر راه حل هایی نظیر راه حل گزل را پیشنهاد کرده اند.
شهید سیدمحمدباقر صدر پس از تبیین کارکرد پول در ایفای نقش خود به منزله ی وسیله ی مبادله و ذکر مزایای مبادلات پولی نسبت به مبادلات پایاپای، درباره ی نقش پول به عنوان ذخیره ارزش می فرماید:
نقش اخیر پول به عنوان وسیله ی ذخیره و پس انداز، در رژیم سرمایه داری که پس انداز را تشویق می کند، عامل خطرناکی است. چه، این امر تعادل عرضه و تقاضای کل را نسبت به مجموع کالاهای تولیدی و مصرفی به هم می زند. در صورتی که در دوره ی مبادله مستقیم کالاها، میان عرضه و تقاضا تعادل برقرار بود.
وی سپس با اشاره به اتحاد سی و تبیین نقش کنز کردن پول در ایجاد عدم تعادل های اقتصادی می گوید:
اختلاف اساسی میان اسلام و رژیم سرمایه داری را می توان از توجه به نقش های اصلی و فرعی پول که گفته شد، تشخیص داد. در رژیم سرمایه داری پول به عنوان وسیله پس انداز به رسمیت شناخته شده، در صورتی که اسلام با ذخیره پول مبارزه کرده و آن را مشمول مالیات قرار داده، و مردم را تشویق به مصرف پول در زمینه های تولیدی و مصرفی کرده است.(1)
از مجموعه مطالب شهید صدر استفاده می شود که ایشان مفهوم کنز را به معنای ذخیره سازی پول، و وضع زکات بر پول های اندوخته را ناظر بر جلوگیری از بروز آن می داند.
توتونچیان پس از آنکه بین مفهوم ظاهریِ وظیفه ذخیره ارزش بودن پول (ارزش را ذخیره کردن) و معنای باطنی و عمیق آن تمایز قائل می شود، درباره ی معنای واقعی، که آن را در رابطه با تقاضای پول به منزله ی یک دارایی و به اصطلاح تقاضای سفته بازی معرفی می کند، می گوید:
«پول در اقتصاد اسلامی نمی تواند ذخیره ارزش باشد؛ زیرا از پول در اقتصاد اسلامی قدرت و توانایی سفته بازی گرفته می شود و دیگر نمی تواند وظیفه ذخیره ارزش بودن را ایفا کند. ... به عبارت دیگر، به پول در اقتصاد اسلامی فقط دو قدرت و اختیار داده شده است؛ یکی توانایی انجام معاملات (شخصی و روزمره تولیدی و تجاری) و دیگری توانایی نگاهداری برای نیازهای احتیاطی. در نتیجه، وظایف پول نیز به همین علت فقط شامل وسیله ی مبادله بودن و واحد محاسباتی خواهد بود.(2)
نویسندگان کتاب پول در اقتصاد اسلامی درباره ی ربط دادن کنز و ذخیره ی ارزش می نویسند:
این نظر نتیجه ی برداشت نادرست از دو مفهوم ذخیره ارزش و کنز است. مراد از ذخیره ارزش بودن پول این است که اگر کسی بخواهد ارزش مبادله ای را ذخیره و نگهداری کند، آن را به صورت پول نگه می دارد و این وظیفه یعنی ذخیره ی ارزش بودن برای پول در اقتصاد اسلامی و غیر آن وجود دارد.(3)
به تعبیر توتونچیان، به نظر می رسد نویسندگان مزبور از کنز معنای ظاهری آن را اراده کرده اند.
سیدکاظم صدر در کتاب اقتصاد صدر اسلام(4) نیز محتوای آیهِ کنز در صدر اسلام را تحریم خارج کردن سکه های درهم و دینار از جریان گردش پول دانسته است.
یوسفی(5) کنز در جوامع سنتی را به دلایلی چون پس انداز، نبود نهادهای مناسب به منظور جذب این اموال، ناچیز بودن هزینه ی ناشی از تورم برای نگهداری پول، تفاخر و تکاثر، حرص و ولع، ترس از ناامنی و خطر می داند. در حالیکه امروزه به دلیل وجود نهادهایی مانند بانک ها و از بین رفتن ناامنی و وجود هزینه ی تورم برای نگهداری پول، انگیزه ی نگهداری پول فقط سودجویی و سفته بازی است. وی آن گاه این پرسش را مطرح می سازد که آیا می توان به این نوع نگهداری پول کنز گفت؟
امیره عبداللطیف مشهور، کنز کردن را به معنای حبس و تعطیل کردن مال می داند(6) و معتقد است وظیفه ی پول در اقتصاد اسلامی در وسیله ی مبادله و وسیله سنجش ارزش بودن خلاصه می شود. از دیدگاه ایشان، فلسفه ی تحریم کنز در اسلام، جلوگیری از احتکار اموال و انحصار آن در دست ثروتمندان و به تبع آن پیشگیری از بحران های اقتصادی و تغییرهای قدرت خرید پول و ایجاد حقد و کینه در میان مردم است. وی در تأیید دیدگاه خود، ضمن اشاره به برخی تجارب تاریخی مانند تجربه یکی از شهرهای جنوبی فرانسه در سال 1959 و تجربه ی شهردار وگل اتریش در سال 1922، درباره ی تجربه قرون وسطا در اروپا می گوید:
در قرون وسطا و عصر حاکمیت کلیسا که سستی بر اروپا حاکم شده بود، مؤرخان یک شکوفایی اقتصادی را ثبت کرده اند و این در اثر آن بوده است که حاکمان به خاطر منافع مادی خود، پول های طلا را در دوره های زمانی کوتاه از دور خارج کرده و پول های جدید به جای آن منتشر می کردند. لذا افراد نگران این تغییرات ناگهانی بودند و میل به نگهداری پول نقد در آنها ضعیف بود و ترجیح می دادند پول را به کالا و خدمات تبدیل کنند که از بین نرود. در نتیجه پول به گردش درمی آمد و سرعت گردش آن بالا می رفت و این منجر به گشایش اقتصادی می شد.
یوسف حامد العالم(7) و زیدان عبدالفتاح قعدان(8) نیز کنز را به معنای راکد گذاشتن مال، و فلسفه ی تحریم کنز را حفظ مصالح اجتماعی می دانند.
محمد ابوسعود، استفاده از پول به منزله ی ذخیره ی ارزش را منشأ مشکلات بسیار می داند: «لازم است نوع جدیدی پول نشر داد و بر آن مالیاتی جز زکات وضع کرد تا از انباشت آن جلوگیری شود و جریان مستمر آن تضمین گردد و از هرگونه درآمد ربوی از طریق آن جلوگیری شود». او از ایده ی پول تمبردار به منزله ی اقدامی عملی طرفداری می کند.(9)
ابوحامد محمد غزالی معتقد است چون پول دارای وظیفه ی مبادله است؛ اگر کسی از آن به گونه ای استفاده کند که خلاف غرض آن باشد، کار خلافی انجام داده و ظالم است. بنابراین، گنج ساختن، کنز کردن و پس اندازی که موجب راکد ساختن باشد، ظلم است؛ این شبیه آن می ماند که حاکم مسلمانان را در زندان نگه دارند تا کارها بر اساس عدل در جامعه استوار نگردد. پول برای گردش در دست مردم است و نباید آن را حبس کرد.(10و11)

مفهوم انفاق فی سبیل الله

با توجه به اینکه قرآن کریم انفاق فی سبیل الله را در برابر کنز قرار داده است؛ برای درک بهتر مفهوم کنز باید مفهوم انفاق فی سبیل الله را نیز بررسی کنیم؛ واژه ی انفاق از مادّه نفق و در اصل به معنای تمام شدن، مرگ یا از بین رفتن است و انفاق مال به معنای خرج کردن و صرف آن است. کلمه ی سبیل الله به معنای راه خداست و در اصطلاح آیات و روایات در دو معنا به کار رفته است؛ یکی خصوص راه هایی که هیچ گونه نفع شخصی در آن دخالت نداشته و تنها برای اطاعت فرمان الهی و اغراض دینی انجام شود؛ مانند جهاد با دشمنان خدا و پرداخت زکات به فقرا و دیگری صرف آن در راه هایی که مرضّی خداوند باشد؛ هرچند نفع و غرض شخصی هم در آنها دخالت داشته باشد. در چند مورد از روایات مربوط به معنای دوم اشاره می شود:
1. پیامبر خدا(ص) فرمودند: «چنین نیست که سبیل الله فقط مخصوص جهاد و شهادت باشد. هر کس برای پدر و مادرش تلاش کند در راه خداست و هر کس که برای خانواده اش تلاش کند در راه خداست و هر که برای محافظت از آبروی خویش کوشش کند در راه خداست و هر کس که به منظور زیاده طلبی گام بردارد، تلاش او در راه شیطان است».(12)
2. در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است: آنچه برای خانواده خود بدون زیاده روی و تنگ نظری خرج می کنید، «فی سبیل الله» محسوب می شود.(13)
3. انس بن مالک می گوید در جنگ تبوک همراه رسول خدا(ص) بودیم، جوان بانشاطی از کنار ما عبور کرد که گوسفندانش را می بُرد، پس ما گفتیم اگر جوانی این مرد در راه خدا (فی سبیل الله) صرف می شد برایش بهتر از چوپانی بود! این سخن ما به گوش پیامبر(ص) رسید و فرمود: شما چه گفتید؟ گفتیم:.. فرمود: آگاه باشید اگر چنانچه او برای پدر و مادرش و یا یکی از آنها تلاش می کند، پس او در راه خداست و اگر برای خودش تلاش می کند، پس او ]باز هم[ در راه خدای عزّوجلّ گام برمی دارد.(14)
کلینی روایات متعددی از امامان معصوم(ع) آورده است که در آنها پاداش کوشش برای تأمین مخارج خانواده برابر و یا بزرگتر از پاداش جنگیدن در راه خدا معرفی شده است.(15) چنان که از امام رضا(ع) نقل می کنند که فرمود: «کسی که از فضل خداوند متعال چیزی برای تأمین خانواده اش طلب می کند، اجر بزرگ تری از جهادگر در راه خدا خواهد داشت».
بنابر معنای اوّل، انفاق فی سبیل الله فقط شامل انفاق واجب خواهد بود که به اعتقاد اهل سنّت در شرایط عادی منحصر در زکات و از دیدگاه فقیهان شیعه شامل خمس هم می شود.(16) امّا بر اساس معنای دوّم، انفاق فی سبیل الله تمامی مخارجی را که با رعایت ضوابط شرعی صورت گرفته باشد، در بر می گیرد. در این معنا، آنچه مهم است رعایت اعتدال در تأمین هزینه ها زندگی، و مشروع بودن مورد هزینه و پرداخت وجوه واجب شرعی مثل زکات و خمس و مشارکت داوطلبانه در امور خیریه و هزینه های اجتماعی است و اصولاً راه خدا که راه صحیح زندگی است، معنایی جز این نمی تواند داشته باشد.
در اینجا ممکن است سؤال شود که اگر معنای اصلی راه خدا همان معنای دوّم است، چرا در بسیاری از آیات قرآن کریم سبیل الله صِرفاً در معنای اوّل به کار رفته است. پاسخ این است که اوامر و مناهی دین برای ایجاد انگیزه در نفس انسان است و انگیزه ی طبیعی انسان در تمامی مواردِ خرج کردن یکسان نیست؛ در مواردی که منافع شخصی وجود داشته باشد، نیازی به ایجاد انگیزه از خارج نفس نیست؛ بلکه انسان ممکن است دچار زیاده روی هم بشود ازاین روی، از اسراف، تبذیر و اتراف نهی شده است؛ اما در مواردی که انگیزه ی نفع شخصی وجود ندارد، اوّلاً لازم است تکلیف قرار داده شود و ثانیاً با بیان مداوم این تکلیف، انگیزه ی نیرومندی در نفس برای انجام آن عمل به وجود آید. بنابراین، از میان مواردی که صرف پول در آنها راه خدا محسوب می شود، بیشتر به مواردی تأکید شده است که معمولاً در آنها انگیزه ی نفع شخصی وجود ندارد. بر این اساس، طبعاً استعمال اصطلاح انفاق فی سبیل الله در قرآن کریم، بیشتر در اموری است که صرفاً با اغراض دینی و الهی انجام می شوند؛ ولی معمولاً در چنین مواردی، این معنی با قرائن مختلف فهمیده می شود و روشن است که این گونه فراوانی کاربرد برای لفظ، معنای حقیقی جدید درست نمی کند؛ هرچند این توهّم برای بسیاری از افراد، همانند توهمی که یاران پیامبر(ص) داشتند، به وجود می آید.
بسیاری از اقتصاد دانان مسلمان، انفاق فی سبیل الله در آیه ی کنز را به معنای دوم دانسته اند از جمله یوسف حامد العالم،(17) امیره عبداللطیف،(18) عبدالله مختار یونس،(19) و یوسفی(20) پس از آنکه دو معنای مزبور را برای انفاق در راه خدا ذکر کرده، معنای دوم را برگزیده است.

پی نوشت ها :

* (عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. دریافت: 88/10/10 ـ پذیرش: 88/12/15. srhoseini@hawzeh.ac.ir)
1. سیدمحمدباقر صدر، اقتصادنا، مکتب الاعلام الاسلامی، ص 624.
2. ایرج توتونچیان، پول و بانکداری اسلامی،ص 152.
3. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، پول در اقتصاد اسلامی، ص 18.
4. دکتر سیدکاظم صدر در کتاب اقتصاد صدر اسلام 1378، ص 59
5. محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان شهر نبوی (رویکرد اقتصادی-سیاسی ابوذر)، ص 183.
6. امیره عبداللطیف مشهور، الاستثمار فی الاقتصاد الاسلامی، ص 207.
7. یوسف حامد العالم، النظام السیاسی و الاقتصادی فی الاسلام، ص 67ـ70.
8. زیدان عبدالفتاح قعدان، منهج الاقتصاد فی القرآن، ص 150.
9. خورشید احمد، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، ص 290.
10. ابوحامد محمد غزالی، نظریات اقتصادی امام محمد غزالی، ترجمه مؤیدالدین خوارزمی، ص 33. همچنین
11. نویسندگان مجموعه الحیات (ج 3، ص 334) نیز نظری اینچنین داشته اند.
12. احمد بن حسین بن علی بیهقی، السنن الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر، ج 9، ص 25.
13. عبدالله بن المبارک الحنظلی، کتاب الزهد، ص 30، ح 118.
14. احمد بن حسین بن علی بیهقی، السنن الکبری، ج 7 ص 479.
15. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج 5، ص 86- 88.
16. ر.ک: محمدبن عمر فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج 16، ص 41.
17.یوسف حامد العالم، 1975، صص 67 ـ 70
18. امیره عبداللطیف مشهور، الاستثمار فی الاقتصاد الاسلامی، ص 207.
19. عبدالله مختار یونس، الملکیه فی الشریعه الاسلامیه و دورها فی الاقتصاد الاسلامی، ص 443
20. محمدرضا یوسفی، در جستجوی آرمان شهر نبوی (رویکرد اقتصادی ـ سیاسی ابوذر)، ص 208.

منبع: معرفت اقتصادی شماره 1